شعرهایی ازدوستان
 
درود به دوستان شادانه
پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:, :: 8:49 ::  نويسنده : mojgan

کاش قلبم دردپنهاني نداشت، چهره ام هرگزپريشاني نداشت، برگهاي آخرتقديم عشق حرفي ازيک روز باراني نداشت، کاش ميشدراه سخت عشق را بي خطر پيمود وقرباني نداشت

به تودل بستم غيرتوکسي نيست مرا،غيرازجام جهان دادرسي نيست مرا، عاشق روي توام اي گل بي مثل ومثال، به خداغيرتوهرگزکسي نيست مرا

اسمتو خط نزدم ازدفترخاطرهام، هنوزم هرجاباشي عزيزتريني توبرام،هنوزم يادتو،هرجا،هميشه بامنه،ميدونم يه روز ميايي دلم که خيلي روشنه

امشب ازبادخرابم کن بگذار بميرم، غرق درياي شرابم کن بگذار بميرم قصه ي عشق به گوش من ديوانه چراميخواني،بس کن افسانه بگذار بميرم

زهرکس دلبري ديوانه گردد،به گردشمع اوپروانه گردد،خوشاآن دل که ازپيمانه عشق،خراب ازچهره ي مستانه گردد

توراهرگزنميبخشم که بربادفنادادي، همه عشق ونيازم رابه يک هرزه نگاه دادي،چقدرساده براي بي وفاييهاي تومردم ولي حالا،چقدرزيباجواب خوبي ام راناروادادي، چه اندک بوداحساسم براي قلب نامردت،جواب گريه هايم راباسکوتي بي صدادادي

.خدایا در برابر هر انچه انسان ماندن را به تباهی میکشاند،مرا با نداشتن و نخواستن رویین تن کن.مرا به ابتذال ارامش و خوشبختی نکشان. اظطرابهای بزرگ،غم های ارجمند و حیرت های عظیم به روحم عطا کن.لذتها را به بندگان حقیرت بخش و دردهای عزیز بر جانم ریز...

تاوقتي قلبه عريان کسي را نديدي بدنت را عريان نکن،هرگز چشمانت را براي کسي که معني نگاهت را نميفهمد گريان مکن،قلبت را خالي نگهدار و اگر روزي خواستي کسي را در قلبت جاي دهي سعي کن فقط يکنفر باشد و به او بگو: تو را کمتر از خدا و بيشتر از خودم دوست دارم زيرا به خدا اعتقاد و به تو نياز دارم

کفش هایم که جفت میشوند ،
دلم هوای رفتن میکند
من کودکانه بیقرارتومیشوم بی انکه فکرکنم چه کسی دلتنگ من خواهدشد

فریاد از این اسارت دنیای بی عدالت
از این همه شقاوت از این همه حقارت
از آدمای سرکش با قلب هایی از خشت
با مشت های سنگین می کوبند برحقیقت
دنیا وروزگارش با غم غوطه وار است
برای جان ستادن چه سخت بی قرار است
رحم و مروتی نیست دنیا پوچ وخالیست
آزادی هم خیالیست یک قاب عکس خالیست
صندوقچه عدالت سالهاست قفل وبند است
دل خوش به عدل ودادش یک اوهام و خیال است
افشای واقعیت در زیر خاک نهفته است
خوشبختی واژه گنگی است در وسعت عدالت

کاش می شد که کسی می آمد

این دل خسته ی ما را می برد

چشم ما را می شست

راز لبخند به لب می آموخت



کاش می شد دل دیوار پر از پنجره بود

و قفس ها همه خالی بودند

آسمان آبی بود

و نسیم روی آرامش اندیشه ی ما می رقصید


من تنها نيستم, اشکهايم را دارم,
اشکهايي که از غم تو بر گونه هايم جاري است من تنها نيستم,
لحظه ها را دارم, لحظه هايي که يکي پس از ديگري عاشقانه مي ميرند
تا حجم فاصله را کمرنگ تر کنند.
من تنها نيستم چرا که خيالت حتي يک نفس از من غافل نمي شود.
چقدر دوست دارم لحظه هايي را که دلتنگ چشمانت مي شوم.
هر لحظه دوريت برايم يک دنيا دلتنگي است و چقدر صبور است دل من,
چرا که به اندازه تمام لحظه هاي عاشق بودنم از تو دور هستم .
ولي من باز چشم براهم...
چشم به راهم تا آرامش را به قلب من هديه کني

حلالم کن دارم میرم چقدراین لحظه دلگیره

گناهی گردن ما نیست همش تقصیر تقدیره

نگام کن لحظه ی رفتن چه تلخه این هم آغوشی

چه وحشتناکه دل کندن چقدر سخته فراموشی

پرازبغضم پرازگریه پرازتلخی وشیرینی

حلالم کن دارم میرم منوهرگز نمی بینی

حلالم کن اگه دستام به دستای توعادت کرد

آخه دنیای عاشق کش به ما دوتا خیانت کرد

کلاف آرزوهامو چراهیشکی نمی بافه

برای ما دوتا عاشق جدایی دورازانصافه

تمام سهم من از تو فقط همین اشکامه

وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونان که بایدند
نه باید ها…
مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می‌خورم
عمری است
لبخند‌های لاغر خود را
در دل ذخیره می‌کنم:
باشد برای روز مبادا!
اما
در صفحه‌های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می‌داند؟
شاید
امروز نیز روز مبادا باشد!

باز امشب میان واژه ها انگار

درگیرم

من از این واژه های تلخ و تکراری

دلگیرم

شب رویا و کابوسش

تن تب دار و درمانش

طلوع صبح و بیداری

من و تکرار تنهایی

هوای تازه و نم دار

شکایت های بس غم دار

دل بی تاب یک عاشق

نوای ناله های دل

کبوترهای آزادش

رها،در اوج،بر بامش

من و این زورق تنها

تو و این ناخدایی ها

حضور تازه ی فانوس

و قلبم با غمت مأنوس

سخن از آرزوهایم

نهان در قلب ،رویایم

هوای دیدنت در دل

امید ِعاشق بیدل

دوباره بیقراریهای یک نامه

دوباره این من ِ درگیر یک ناله

و باز هم انتهای شب...

سکوت سرد و اجباری

خداحافظ

و دلداری

امیدم، بودن ِ فردا

بهانه

خواب و یک رویا

مرا از ياد خواهی برد می دانم

و من از ديدگان سرد تو يك روز می خوانم

سرود تلخ و غمگين خداحافظ

مرا از ياد خواهی برد

و از يادم نخواهی رفت من اين را خوب می دانم

كه روزی هم مرا از خويش خواهی راند

و قلبت را كه روز ی آشيانه گرم عشقم بود خواهی برد،

تو از يادم نخواهي رفت

و

چشمان تو هر شب آسمان تيره ی احساس من را نور می پاشد

و من با خاطراتت زنده خواهم بود

چه غمگينم از اين رفتن و

از اين روزهای سرد تنهايی چه بيزارم

مرا از ياد خواهی برد می دانم

و

مي دانی كه از يادم نخواهی رفت

نمی توان جلوی پیری را گرفت، اما میتوان روح جوانی داشت


هر جا که باشی دوستانت دنیای توهستند


بالا رفتن سن حتمی است
اما اینکه روح تو پیر شود بستگی به خودت دارد


خنده کوتاهترین راه بین دوستان است

عمر سالهای گذشته نیست
سالهایی است که از آن زندگی کردی


عشق زندگی را نمی چرخاند
اما انگیزه ای است برای زندگی

واسه شكستن يه دل فقط يه لحظه وقت مي خواد.اما واسه اينكه از دلش در بياريشايد هيچ وقت فرصت نداشته باشي... ميشه مثل يه قطره اشك بعضي ها رو از چشمت بندازي ، ولي هيچ وقت نمي توني جلوي اشك وبگيري كه با رفتن بعضي ها از چشمت جاري ميشه


زندگي گل سرخي است كه گلبرگهايش خيالي و خارهايش واقعي است .

آموخته ام که خدا، عشق است و عشق، تنها خداست.
آموخته ام که وقتی ناامید میشوم خدا با تمام عظمتش، عاشقانه انتظارمیکشددوباره به رحمت اوامیدوار شوم.
آموخته ام اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم خدا برایم بهترش رادرنظرگرفته است.
آموخته ام که زندگی دشوار است ولی من ازاوسخت تر!

یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای،به دام جنونم کشید و رفت
پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشیدو رفت
تا از خیال گنگ رهایی رها شوم
بانگی به کوش خال سکونم کشیدو رفت
شاید به پاس حرمت ویرانه های عشق
مرهم به زخم فاجعه گونم کشیدو رفت
دیگر اسیر ان من بیگانه نیستم
از خود،چه عاشقانه برونم کشیدو رفت

هرکه فریاد رس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت،به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار(اگر)ننوازی برود
لطف کن لطف،که بیگانه شود حلقه به گوش

اخر راه امدن با روزگار/گره کوریه که بخت منه
که تمام اتفاقای بدش/شاهد زندگی سخت منه
شاید این زخمی که از تو خوردمو/از حرارتش زبونه میکشم
یا تمام بی کسی هامو همش/فقط از دست زمانه میکشم
بگو باز هم هوامو داریو/مثل همه منو تنها نمیزاریو
بگو هستی تا نترسونتم ظلمت این شب تکراریو
بگو هستیو روی ماهتو امشب،پشت ابرها پنهون نمیشه
اسمون بخت تیره من ابری نمیمونه همیشه


تو صدای اواز بارون،طپش قلب خاکی/مثل گریه تسکین دردی.مثل یک سوره پاکی
طعم غربت رو لباته مثل یک کولی عاشق/راز جنگل تو چشاته گونه هات رنگ شقایق
بی تو شمع و گل میمیره.خونه رنگ غم میگیره/تو نزار بمونم تنها،میدونی دلم میگیره

‏.گرفتی خواب راحت از دو چشمم/الهی روز خوش هرگز نبینی
مثل من توی این باغ غریبی/همیشه تو گل حسرت بچینی
دلم در بند زلف تو هنوزه/کدوم کافر میگه عاشق بسوزه
اگه دار تو جز من همنشینی/الهی روز خوش هرگز نبینی
خدایا روا نیست که هر نیمه شب،از سوز تب اهی برارم/روا نیست که هر شب،شبم را تا سحر با چشم تر از غم سرابم
مگو حرفی،بخواب ای قلب ساده/که داریم راه دوری را پیاده
اگه داری تو جز من هم نشیینی/الهی روز خوش هرگز نبینی

تو باید خوب بدونی دنیا فقط به مویی بنده/دیوار حاشا برای ادم رسوا بلنده
این یه حرف مونده به یادم از زمونهای گذشته/که میگن هر کسی خوبه همیشه جاش تو بهشته
چشم ندوز به کار انهایی که از خدا به دورن/اخه دردت به جونم خونو که با خون نمیشورن

عجب کاخ امیدی ساخته بودم/من این دنیا را خوب نشناخته بودم
من خوابو فلک داد بازی،بازی/یه وقت بیدار شدم که باخته بودم

اشاره کن بشکفم.حتی در این یخ بستگی.
در این ترانه سوزیو.در این غزل شکستگی
طلوع کن طلوعن کن.بر این ستاره مردگی/که از تو تازه میشود این خلوت سر خوردگی
طلوع کن طلوع کن.که بودنم تازه کنی/دست مرا بگیریو با بوسه اندازه کنی
اینه پر میشود از جوانی خاطره ها./تن تو و شرم من و خاموشی پنجره ها



من که پشتم به خودت گرمه و باز،هرچی این راهو میام نمیرسم
نکنه دستمو ول کردی برم.که به هرچی که میخام نمیرسم
شایدم،من اشتباهی امدم که در بسته را وا نمیکنی
من به این سادگی دل نمیکنم،از تو که منو رها نمیکنی

چه سازم که زمانه مفلسم کرد/طلا بودم به مانند مسم کرد
طلا بودم به دستان بزرگان/فلک گوشه نشین مجلسم کرد
فلک دادو فلک دادو فلک داد/فلک تخت سلیمان دادی بر باد
سلیمان که حکم بر باد میکرد/خودش میدید که تختش میبره باد

در شبی غمگینتر از من قصه رفتن سرودی/تا که چشمم را گشودم از کنارم رفته بودی
ای دری�



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب

پيوندها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان درود به دوستان شادانه و آدرس shadanh.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 242
بازدید کل : 52548
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1